English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9069 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flying start U شروع مسابقه اتومبیلرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
high climb U مسابقه اتومبیلرانی سربالایی
enduro U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
consy U مسابقه جبرانی اتومبیلرانی
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
dragway U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag strip U مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
green flag U پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
blows U ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow U ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
checkered flag U پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
scratch line U خط شروع مسابقه
trig U خط شروع مسابقه
hash mark U خط شروع مسابقه
kick off U شروع مسابقه فوتبال
grids U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
grid U موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
daclare U حذف نام اسب پیش از شروع مسابقه
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
air start U طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
tailgate party [American E] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuit U پیست اتومبیلرانی
tasman series U مسابقههای اتومبیلرانی استرالیا
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
start off U شروع کردن شروع شدن
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation U شروع کار شروع
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
kick off U شروع
beginning U شروع
get-go <idiom> U شروع
open fire U شروع
beginnings U شروع
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
openings U شروع
opening U شروع
kick-off <idiom> U شروع
right of begin U حق شروع
inchoation U شروع
incipience or ency U شروع
inception U شروع
onset U شروع
start signal U علامت شروع
sortie U شروع حرکت
starters U شروع کننده
start element U عنصر شروع
start bit U بیت شروع
starter U شروع کننده
splash line U خط شروع غواصی
sorties U شروع حرکت
to strike into U شروع کردن
start key کلید شروع
starting block U سکوی شروع
starting gate U دروازه شروع
starting platform U سکوی شروع
streek U شروع کردن
take up <idiom> U شروع یک سرگرمی
start of taxt U شروع متن
terminus a que U نقطه شروع
firing line U خط شروع تیراندازی
tee off U شروع کردن
warm start U شروع گرم
values U نقط ه شروع
set about <idiom> U شروع کردن
valuing U نقط ه شروع
shove off <idiom> U شروع ،ترک
start in <idiom> U شروع کار
take on <idiom> U شروع به همکاری
attempted theft U شروع به سرقت
take up <idiom> U شروع کردن
touch off <idiom> U شروع کاری
dozy U شروع به فسادکرده
doziest U شروع به فسادکرده
kick off <idiom> U شروع کردن
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
commencer U شروع کننده
cold start U شروع سرد
value U نقط ه شروع
come to <idiom> U شروع کاری
commenced U شروع کردن
get off on the wrong foot <idiom> U بد شروع کردن
get one's feet wet <idiom> U شروع کردن
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
zeros U محل شروع
zeroes U محل شروع
zero U محل شروع
start of heading U شروع عنوان
jump off U شروع حمله
line of departure U خط شروع حمله
lis mota U شروع دعوی
initialled U نقط ه شروع
commencing U شروع کردن
commences U شروع کردن
initialling U نقط ه شروع
commence U شروع کردن
initials U نقط ه شروع
embarks U شروع کردن
embarking U شروع کردن
burgeon U شروع برشدکردن
burgeoned U شروع برشدکردن
jump off U شروع بحمله
initial U نقط ه شروع
kick off U شروع حمله
launch an attack U شروع حمله
initialed U نقط ه شروع
germinating U شروع به رشدکردن
germinates U شروع به رشدکردن
germinated U شروع به رشدکردن
germinate U شروع به رشدکردن
burgeons U شروع برشدکردن
burgeoning U شروع برشدکردن
initial point U نقطه شروع
incipit U شروع و اغاز
attempt U شروع به جرم
dozier U شروع به فسادکرده
set in U شروع کردن
set out U شروع بکارکردن
outbreaks U شروع حادثه
began U شروع کرده
headstart U امتیاز در شروع
origin U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
alpha U اغاز شروع
alphas U اغاز شروع
attempted U شروع به جرم
attempting U شروع به جرم
embarked U شروع کردن
embark U شروع کردن
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
put in hand U شروع کردن
restart U شروع دوباره
restart U شروع مجدد
rise and shine U شروع بیداری
initialing U نقط ه شروع
outbreak U شروع حادثه
attempts U شروع به جرم
resumption U تجدید شروع
embark upon U شروع کردن
beginning of negotiations U شروع مذاکره
beginning of message U شروع پیغام
beginning of message U شروع پیام
zero hour U ساعت شروع عملیات
forces U شروع به عمل یا کار
staging area U منطقه شروع عملیات
som U شروع پیام essage
proem U مقدمه سخنرانی شروع
gather sternway U شروع به عقب رفتن
gather headway U شروع به جلو رفتن
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
to start U شروع کردن به دویدن
do up U شروع بکار کردن
dday U روز شروع بکاری
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
to f. a laughing U شروع بخنده کردن
to gather way U شروع بحرکت کردن
to open fire U شروع به اتش کردن
to break into a run U شروع کردن به دویدن
playtime U موقع شروع نمایش
gambits U شروع بازی شطرنج
gambit U شروع بازی شطرنج
gates U دروازه شروع اسکی
gate U دروازه شروع اسکی
source U نقط ه اصلی یا شروع
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom> U شروع به دعوی کردن
d day U روز شروع عملیات
forcing U شروع به عمل یا کار
force U شروع به عمل یا کار
Recent search history Forum search
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1شركت در مسابقه
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
0شرمنده ها من نميخواستم انگليسي صحبت كنم خودت اول شروع كردي
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com